سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنچه از دنیا نزد تو آید بستان و از آنچه به تو پشت کند روى بگردان ، و اگر چنین نتوانى بارى جستن را از حد در نگذرانى . [نهج البلاغه]

حضرت امام جعفر صادق (ع)
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: موسی مباشری پنج شنبه 91 شهریور 23   ساعت 8:12 صبح


سیره امام صادق (علیه ‏السلام) در رفتار با اصحاب


 



دوران 34 ساله امامت امام‏جعفرصادق (علیه‏السلام) فرصتی طلایی بود تا تشنه‏کامانِ معارفِ نابِ الهی را از سرچشمه زلال وحی سیراب سازد و در این خلال، برخوردهای آن حضرت با گروه‏های دگر اندیش سازنده و آموزنده بود. هنگامی که مفضل علیه زندیقی، عتاب‏آمیز صحبت کرد، آن زندیق نتوانست تعجب خود را پنهان کند و گفت گمان نمی‏برم شما از حلقه شاگردان جعفر صادق باشید چه این‏که ایشان رفتاری بس ملایم‏تر و خوشایندتر از این جوش و خروش شما دارد. «عنوان بصری» می‏گوید، من از محضر مالک‏بن‏انس دانش فرا می‏گرفتم و بنا را بر آن گذاشتم که از محضر جعفربن‏محمد(علیه‏السلام) نیز دانش فرا بگیرم و بعد از اجازه بر او وارد شدم و گفتم: السلام علی الشریف و او در جوابم فرمود: أدخل علی برکة اللّه!


آن حضرت که با زنادقه و مخالفان این نوع برخورد کریمانه را دارد، به یقین با اصحاب و شاگردان خاص خویش، رفتاری والاتر از این خواهد داشت. او سال‏ها بر کرسی درس و منبر پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله) قرار گرفت و هزاران شاگرد را در مکتب خود تربیت کرد.


سلوک علمی امام‏صادق (علیه‏السلام) طی این سی‏وچند سال، برخورد شایسته یک استاد را با شاگردان خود به زیباترین وجه ترسیم می‏کند و ما در این مجال کوتاه به چند عنوان مختصر اشاره می‏کنیم:


 


الف: تشویق و تکریم شاگردان شایسته


 


تاریخ پربار زندگی امام‏صادق (علیه‏السلام) نشان می‏دهد که آن حضرت، چه در حضور و چه در غیاب یاران و شاگردان شایسته خود، نسبت به آنان، تعبیرات زیبایی دارد که نشانگر تشویقِ آن‏ها و احترام به آنان است. نمونه چند رفتار احترام‏آمیز آن حضرت در حق شاگردان ایشان، ذکر می‏شود.


 


1ـ ابان محمدبن ‏ابان ‏بن‏ تغلب


 


ابان می‏گوید: از پدرم شنیدم که می‏گفت: به اتفاق پدرم ابان تغلب خدمت امام‏صادق (علیه‏السلام) رسیدیم. همین‏که نگاه امام به پدرم افتاد، دستور داد بالش برای پدرم نهادند و با پدرم مصافحه و معانقه کرد و به او خوشامد گفت.2


 


2ـ فضیل ‏بن ‏یسار


 


هر گاه امام فضیل بن یسار را می‏دید می‏فرمود: هر کس که دوست دارد به سوی مردی از اهل بهشت نظر کند به فضیل نگاه کند. و می‏فرمود: فضیل از اصحاب پدر من است و من دوست می‏دارم کسی را که دوست بدارد یاران پدرش را.3


 


3ـ هشام بن ‏محمد


 


امام (علیه‏السلام) نسبت به هشام‏بن‏محمدالسائب‏الکلبی بسیار عنایت داشت به‏گونه‏ای که هر گاه بر حضرت وارد می‏شد، امام‏صادق (علیه‏السلام) او را نزد خود می‏نشاند و با او با گشاده‏رویی و نشاط سخن می‏گفت.4


 


4ـ حمران بن‏اعین


 


بکیر بن‏اعین در ایام حج بر امام‏صادق (علیه‏السلام) وارد شد، حضرت سراغ حمران را از او گرفت، بکیر گفت: امسال نتوانست به حج بیاید؛ با آن‏که شوق زیادی داشت که به حضور شما نیز شرفیاب شود، اما به شما سلام رساند. حضرت فرمود: بر تو و او، سلام باد... حمرانْ مؤمن و از اهل بهشت است.5


 


5ـ هشام بن الحکم


 


هشام آن‏چنان نزد امام موقعیت ممتازی داشت که گاهی بزرگان دیگر بر او رشک می‏بردند. در منی حضرت صادق(علیه‏السلام) و افرادی چون حمران، قیس، صر و یونس و... حضور داشتند که هشام بر آن‏ها وارد شد، امام‏صادق(علیه‏السلام) او را بر همگان مقدّم داشت. حضرت دریافت که احترام به هشام بر حضار گران آمده است؛ لذا فرمود: هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده6.


 


ب: اُنس با شاگردان


 


منظور از انس با شاگردان، مراوده، دیدوبازدید و شرکت در مجالس آن‏ها است. به‏این معنی که آن حضرت دیدار با ایشان را دوست می‏داشته و دوری آنان باعث دلتنگی حضرت می‏شده است.


غبسه می‏گوید: از امام‏صادق(علیه‏السلام) شنیدم که می‏فرمود: من از دست مردم مدینه و تنهایی خودم به خدا شکایت می‏کنم تا این‏که شما بر ما وارد شوید و از ورود شما شادمان می‏شوم و ای کاش این طاغیه ـ منصور دوانیقی ـ مرا آزاد می‏گذاشت که خانه‏ای بگیرم و در آن سکونت کنم و شما را نیز همراه خود در آن جای دهم.7 و یا خطاب به ابوحمزه می‏گفت: إنّی لأستریح اذا رأیتک8 ای ابوحمزه از دیدار شما آرام می‏شوم. و یا زمانی که عقبة‏بن‏خالد، معلی‏بن‏خنیس و عثمان بن عمران بر حضرت امام‏صادق (علیه‏السلام) وارد شدند، حضرت فرمود: خوش آمدید، خوش آمدید؛ ای کسانی که ما را دوست دارند و ما آن‏ها را دوست داریم. و سپس فرمود: جَعلکم اللّه مَعَنا فی الدُّنیا و آلاخرة.9


 


ج: میدان‏دادن برای سخن‏گفتن


 


گاهی اصحاب و شاگردان امام‏صادق(علیه‏السلام) در محضر شریف آن امام همام، لب به سخن نمی‏گشودند؛ نخست به این دلیل که هیبت معنوی امام جرأت سخن گفتن در محضر ایشان را از حاضرین سلب می‏کرد، دیگر این‏که سخن گفتن در محضر ایشان را نوعی خلاف نزاکت به حساب می‏آوردند. در چنین اوضاع و احوالی حضرت خودش دستور به مناظره می‏دادند و راضی نمی‏شدند که هیبت ایشان و ادب دوستان، از کسی سلب جرأت نماید. لذا در محفلی که مناظره و گفتگو بود، دیدند حمران بن اعین ساکت است. حضرت سؤال کردند که چرا سخن نمی‏گویی؟ حمران گفت: سرور من، سوگند یاده کرده‏ام که در مجلسی که شما حضور دارید به خود اجازه سخن گفتن ندهم. حضرت فرمودند: من به تو اجازه دادم، حال سخن بگو.10


 


د: تقدیر از تلاش‏های علمی


 


همه شاگردان آن حضرت در راه حفظ آثار اهل‏بیت (علیهم‏السلام) اهتمام می‏ورزیدند، اما برخی از آن‏ها نقش بیشتری داشتند و درست به همین دلیل، امام بر خود لازم دیده است که از تلاش‏های برجسته و صادقانه آن‏ها قدردانی نماید. درباره زراره فرمود: «رحم الله زرارة بن اعین، لو لا زراره لاندرست آثار النبوة و احادیث ابی؛11 خدا رحمت کند زرارة را که اگر تلاش‏های او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم تباه می‏شد». و در حق زرارة و محمد بن مسلم و برید بن معاویة و لیث بختری فرمود: اینان از نجبا هستند و از امنای الهی به شمار می‏آیند، حلال و حرام خدا را می‏دانند و اگر اینان نبود آثار نبوت تباه می‏شد.12


جلوه دیگر تقدیر از تلاش‏های علمی؛ ارجاع مردم به شاگردان خود است که در سیره عملی امام صادق بارها دیده شده است؛


ـ به فیض بن مختار فرمود، هر وقت خواستی بر احادیث ما آگاهی یابی، سراغ آن شخص را بگیر. و با دست مبارک به زرارة بن اعین اشاره فرمود.13


ـ مردی از شام برای بحث و گفتگو نزد حضرت آمده بود، ایشان آن شخص را به حمران ارجاع داد، آن شخص گفت، من برای مناظره با شخص شما آمده‏ام نه حمران، حضرت فرمود، اگر بر ایشان ظفر یافتی، گویا بر من غالب شده‏ای. بعد از ختم مناظره، حضرت از مرد شامی سؤال کرد که حمران را چگونه یافتی؟ گفت: بسیار حاذق و ماهر بود. هر آن‏چه که پرسیدم، به‏خوبی جواب گفت.14


ـ عبدالله بن یعفور می‏گوید: از حضرت سؤال کردم که گاهی سؤالی پیش می‏آید و ما به شما دسترسی نداریم، در این‏گونه مواقع چه کنیم؟ حضرت فرمود: چرا نزد محمد بن مسلم نمی‏روی، زیرا که او از پدرم علم و دانش فراگرفته و نزد او موجه بوده است.


 


ه : راهنمایی و تذکر


 


انسان غیرمعصوم هرچه دانش داشته باشد و تلاش‏های علمی صادقانه صورت داده باشد باز هم بی‏نیاز از منبع فیض نیست که هر از گاهی رو به‏سوی او آورد و نقاط قوت خود را از زبان او بشنود و بر ضعف‏های خود وقوف یابد تا در صدد رفع آن‏ها برآید. حضرت امام‏صادق(علیه‏السلام) با هدف توانمندساختن شاگردان، نقاط ضعف و قوت آنان را گوشزد می‏کرد. به حمران می‏گفت: در بحث، سخنی را دنبال می‏کنی و به نتیجه می‏رسانی. به هشام بن سالم فرمود: می‏خواهی بحث را دنبال کنی و به نتیجه برسانی اما توانایی نداری. به احول فرمود: در بحث و مناظره قیاس بسیار می‏آوری و باطل را به باطل جواب می‏دهی. به قیس فرمود: در گفتگو به حق نزدیک می‏شوی اما از اخبار و احادیث نبوی فاصله می‏گیری و حق را به باطل می‏آمیزی، اما بدان که سخن حق هر چند کم باشد تو را از باطل، بسیار بی‏نیاز خواهد کرد. به هشام بن‏حکم فرمود: تو در بحث پیش می‏روی همین‏که می‏خواهی به زمین بخوری دوباره پرواز می‏کنی و کسی همانند تو باید با مردم سخن بگوید. از لغزش بپرهیز که امداد و شفاعتْ یاریگر تو خواهد بود.15


 


و: ابراز خشم از اسائه ادب به شاگردان


 


کسانی از کوفه به محضر شریف حضرت رسیدند و از کسانی چون برید و زرارة و محمد بن مسلم عیب‏جویی کردند، حضرت به آن‏ها فرمود: ای گروه عیب‏جو و هرکس که همفکر شما ماست! خدا روح شما را پاک نگرداند. شما از کسانی عیب می‏گویید که امین خدا بر حلال و حرام دین شما هستند. آنان ستارگان شیعیانم هستند، چه زنده باشند چه مرده. اینان یاد پدرم را زنده کرده‏اند. راوی می‏گوید: سپس حضرت از شدت ناراحتی گریه کردند و آن‏گاه اضافه کردند: آنان کسانی هستند که مشمول صلوات و رحمت خداوند می‏باشند، چه زنده باشند و چه مرده و آنان «برید عجل»، «زرارة»، «ابوبصیر» و «محمدبن‏مسلم» هستند.16


 


ز: تأثر از فوت یاران و طلب آمرزش


 


زمانی که خبر رحلت ابان بن تغلب به حضرت رسید، بر او رحمت فرستاد و سوگند یاد کرد که مرگ ابان دل مرا به درد آورده است.17 در فوت یونس بن ضبیان فرمود: رحمه الله و بنی له بیتا فی‏الجنة کان والله مأمونا علی‏الحدیث.18


 


ح: زیارت قبر یاران


 


عبدالملک‏بن‏اعین شیبانی کوفی، یکی از یاران باوفا و از شاگردان امام‏صادق (علیه‏السلام) بود که در نزد امام قرب و احترام فراوان داشت. ایشان در مدینه از دنیا رفت، حضرت در حق ایشان دعا کرد: خدایا! او را در روز قیامت جزو ثقل محمد (صلی‏الله‏علیه‏وآله) قرار ده، چه این‏که او در نزد ما از بهترین بندگانت بود. سپس با جمعی دیگر به زیارت قبر او رفت و در کنار تربتش بر او رحمت فرستاد.19


 


پی‏ نوشت‏ها:


 


1ـ جواد فاضل، معصوم هفتم و هشتم، ص 94.


2ـ رجال نجاشی، ص 8.


3ـ سفینة البحار، ج 2، ص 370.


4ـ منتهی الامال، ج 2، ص 179.


5ـ اختصاص مفید، ص 192.


6ـ سفینة البحار، ج 2، ص 719.


7ـ همان، ص 21.


8ـ شاگردان مکتب ائمه، ص 100.


9ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 247.


10ـ سفینة‏البحار، ج 1، ص 334.


11ـ اختصاص مفید، ص 61.


12ـ تنقیح المقال، ج 1، ص 165.


13ـ منتهی الامال، ج 2، ص 171.


14ـ همان، ص 170.


15ـ ارشاد مفید، ص 262.


16ـ تنقیح المقال، ج 1، ص 165.


17ـ معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 25.


18ـ منتهی الامال، ج 2، ص 180.


19ـ جامع الرواة، ج 1، ص 519.


 




نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
امام جعفر صادق
حضرت امام جعفر صادق (ع)
میلاد پیامبر اکرم ص
زندگینامه حضرت امام صادق(ع)
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
7184 :مجموع بازدیدها
2 :بازدید امروز
10 :بازدید دیروز
درباره خودم
حضرت امام جعفر صادق (ع)
لوگوی خودم
حضرت امام جعفر صادق (ع)
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
زندگینامه امام صادق (ع)
سیره امام صادق (علیه ‏السلام) در رفتار با اصحاب
پنج درس آموزنده و ارزشمند
آثار علمی صادق آل محمد (علیهم السلام)
استراتژی زیبای امام صادق علیه السلام
اشتراک