سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و فرمود : ] آن که گفتن ندانم واگذارد ، به هلاکتجاى خود پاى درآرد . [نهج البلاغه]

حضرت امام جعفر صادق (ع)
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: موسی مباشری پنج شنبه 91 شهریور 23   ساعت 8:12 صبح

زندگینامه امام جعفر صادق (ع)










زندگینامه امام جعفر صادق (ع)


نام: جعفر بن محمد .


کنیه: ابوعبدالله، ابواسماعیل و ابوموسی.


القاب: صادق، فاضل، صابر، طاهر، قائم، کافل و منجی.


مشهورترین لقب آن حضرت «صادق» است. این لقب به خاطر صدق گفتار آن حضرت و تمایز از جعفر کذاب، که در عصر امام زمان (ع) ادعای امامت کرده بود، به آن حضرت داده شد.


منصب: معصوم هشتم و امام ششم شیعیان.


تاریخ ولادت: هفدهم ربیع‏الاول سال 80 هجری.


برخی مورخان، تاریخ تولد آن حضرت را اول رجب سال 80 هجری و برخی دیگر سال 83 هجری دانسته‏اند؛اما قول اول مشهور است و این روز مطابق است با روز ولادت پیامبر اکرم (ص).


محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودی کنونی).


نسب پدری : امام محمد باقر بن علی بن حسین بن علی بن ابی‏طالب (ع).


نام مادر: فاطمه، مکنّی به‏ام فَروه بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر.


ام فَروه، که فرزندزاده جناب محمد بن ابی بکر بود، مقام والایی در بین زنان زمان خویش داشت. امام صادق (ع) درباره شأن او فرمود: مادرم از جمله زنانی بود که ایمان آورد و تقوا پیشه کرد و نیکوکاری نمود، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.


این زن از تربیت‏شدگان مکتب امام زین‏العابدین (ع) و امام محمد باقر (ع) است.


مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام محمد باقر (ع) در هفتم ذی‏حجه سال‏114 هجری تا 25 شوال سال 148 هجری، به مدت 34 سال.


تاریخ و سبب شهادت: 25 شوال سال 148 هجری، در سن 65 سالگی، به وسیله زهری که منصور دوانیقی به آن حضرت خورانید.


برخی تاریخ شهادت آن حضرت را نیمه رجب سال 148 هجری دانسته‏اند.


محل دفن: قبرستان بقیع، در مدینه مشرفه، در جوار قبر پدر و جدش و امام‏حسن مجتبی (ع) (در عربستان سعودی کنونی).


همسران: 1. فاطمه بنت حسین. 2. ام حمیده (حمیده مصفاة). و چند ام ولد دیگر.


فرزندان: 1. امام موسی کاظم (ع). 2. اسماعیل. 3. عبدالله. 4. محمد دیباج. 5. اسحاق. 6. علی عریضی. 7.عباس. 8. ام فروه. 9. فاطمه. 10. اسماء.


اصحاب ویاران : تعداد راویان و اصحاب امام صادق (ع) بیش از چهار هزار نفر است که از محضر آن حضرت بهره‏مند شده و در جهان اسلام به انتشار علوم اهل بیت(ع) پرداختند. در این جا به نام برخی از بزرگان اصحاب و راویان آن حضرت اشاره می‏گردد:
 











1. جمیل بن درّاج.
2. عبدالله بن مسکان.
3. عبدالله بن بکیر.
4. حمّاد بن عیسی.
5. حمّاد بن عثمان.
6. ابان بن عثمان.
این شش نفر به «اصحاب اجماع» معروف شده‏اند.
7. أبان بن تغلب.
8. اسحاق بن عمّار صیرفی.
9. ابو حمزه ثمالی.
10. برید بن معاویه عجلی.
11. حریز بن عبدالله سجستانی.
12. حمران بن اعین شیبانی.
13. زرارة بن اعین شیبانی.
14. صفوان بن مهران اسدی.
15. عبدالله بن ابی یعفور.
16. عمران بن عبدالله اشعری.
17. عیسی بن عبدالله اشعری.
 



18. فضیل بن یسار بصری.
19. فیض بن مختار کوفی.
20. ابو بصیر مرادی.
21. مؤمن الطاق محمد بن علی.
22. محمد بن مسلم کوفی.
23. معاذبن کثیر کسایی.
24. مُعَلیّ بن خُنَیس کوفی.
25. هشام بن محمد.
26. یونس بن ظبیان کوفی.
27. معاویة بن عمّار.
28. زید شحام.
29. سُدیر بن حکیم.
30. عبد السلام بن عبدالرحمن.
31. جابربن یزید جُعفی.
32. ثابت بن دینار.
33. مفضل بن قیس.
34. مفضل بن عمر جُعفی.
35. سفیان بن عیینه.


 




زمامداران معاصر: 
1. عبدالملک بن مروان (86-65 ق.).
2. ولید بن عبدالملک (96-86 ق.).
3. سلیمان بن عبدالملک (99-96 ق.).
4. عمر بن عبدالعزیر (101-99 ق.).
5. یزید بن عبدالملک (105-101 ق.).
6. هشام بن عبدالملک (125-105 ق.).
7. ولید بن یزید (126-125 ق.).
8. یزید بن ولید (126-126 ق.).
9. مروان بن محمد (132-126 ق.).
تمامی این خلفا از سلسله بنی امیه و از شاخه بنی‏مروان بودند.
10. ابوالعباس سفاح (136-132 ق.).
11.منصور دوانیقی (158-136 ق.).
این دو نفر از سلسله بنی‏عباس بودند.


امام صادق (ع) که معاصر دو سلسله بنی امیه و بنی عباس بود، از هر دوی آنها سختی‏ها و آزارها و بی‏مهری‏های فراوانی دید؛ اما چون آن حضرت در انتهای دوران خلافت امویان و ابتدای خلافت عباسیان می‏زیست، از فترت به وجود آمده در زمان انتقال خلافت از خاندان غاصبی به خاندان غاصب دیگر، زمینه ترویج و تبلیغ مکتب اهل بیت(ع) را مناسب دید و از این فرصت پیش آمده، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان کرد.


آن حضرت، با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم و تربیت شاگردان مبرزی چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحوّل شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد. به همین جهت به شیعیانِ امامیِ اثنا عشری، شیعه جعفری نیز گفته می‏شود.


رویدادهای مهم:


1. شهادت امام محمد باقر (ع)، پدر ارجمند امام جعفر صادق (ع)، در سال 114 هجری.


2. قیام زید بن علی (ع)، عموی امام جعفر صادق (ع) بر ضد امویان و شهادت او در این واقعه، در سال 121 هجری.


3. گسترش نهضت بنی‏هاشم (علویان و عباسیان)، در سراسر قلمرو حکمرانی امویان.


4. سرنگونیِ سلسله امویان و پیروزیِ عباسیان و تسخیر خلافت اسلامی توسط ابوالعباس سفاح، در سال 133 هجری.


5. قیام علویان بنی‏الحسن (ع) بر ضد عباسیان و سرکوب شدن آنان به دست منصور دوانیقی.


6. بهره‏جوییِ امام صادق (ع) از فرصت به دست آمده از نبرد میان عباسیان و امویان، برای تشکیل حوزه علمیِ اسلامی و تربیت هزاران شاگرد در رشته‏ های فقه، تفسیر و علوم قرآن، کلام، شیمی، تاریخ و غیره، در مدینه مشرفه.


7. فراخوانیِ امام صادق (ع) از مدینه به بغداد، توسط سفاح عباسی و زیر نظر قرارگرفتن آن حضرت.


8. فراخوانیِ مجدد امام صادق (ع) از مدینه به بغداد، توسط منصور دوانیقی و اذیت و آزار آن حضرت.


9. وفات اسماعیل، پسر امام صادق (ع)، در سال 142 هجری و اندوه فراوان آن حضرت در این مصیبت.


10. رفتار نامناسب عاملان منصور دوانیقی، در مدینه، با امام صادق (ع) و بسیاری از علویان.


11. مبارزه علمی و فرهنگیِ امام صادق (ع) و یاران ایشان با مخالفان، ملحدان و مدعیان دروغین.


12. مسمومیت امام صادق (ع) و شهادت آن حضرت، در سال 148 هجری، به دستور منصور دوانیقی.


13. به خاک‏سپاری پیکر مطهر امام صادق (ع)، در قبرستان بقیع، در کنار قبر پدر، جد و عمویشان، امام حسن مجتبی (ع).


برگرفته شده از کتاب " خاندان عصمت علیهم السلام " تالیف سید تقی واردی




نظرات شما ()

نویسنده: موسی مباشری پنج شنبه 91 شهریور 23   ساعت 8:12 صبح

پنج درس آموزنده و ارزشمند

‏1. مرحوم قطب الدّین راوندی روایت کرده است :

روزی از امام جعفر صادق علیه السلام سؤ ال کردند: روزگار خود را چگونه سپری می فرمائی ؟

حضرد در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسی سپری می نمایم :

می دانم آنچه که روزی برای من مقدّر شده است ، به من خواهد رسید و نصیب دیگری نمی گردد.

می دانم دارای وظائف و مسئولیّت هائی هستم ، که غیر از خودم کسی توان انجام آن ها را ندارد.

می دانم مرا مرگ در می یابد و ناگهان بدون خبر قبلی مرا می رباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم .

و می دانم خدای متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم .(631)
 


2. در روایات متعدّدی وارد شده است :

هرگاه که امام جعفر صادق علیه السلام در باغستان و مزرعه ، بیل در دست داشته و مشغول کشاورزی و کارگری می بود؛ و اصحاب و دوستان ، حضرت را با آن حالت مشاهده می کردند، عرضه می داشتند: یاابن رسول اللّه ! چرا در این موقعیت خود را به زحمت انداخته اید؟!

اجازه فرمائید تا ما کمک کنیم و شما استراحت نمائید؟

حضرت در جواب می فرمود: مرا به حال خود وا گذارید، من علاقه مندم که خداوند مرا در حالتی مشاهده نماید که با دست خود زحمت می کشم و کار می کنم و جسم خود را برای بدست آوردن روزی حلال به زحمت و مشقّت انداخته ام .(2)
 


3. بعضی از بزرگان همانند مرحوم إ ربلی حکایت کرده اند:

روزی مگسی بر صورت منصور دوانیقی نشست و منصور با دست خود آن را دور ساخت ، مگس بار دیگر برگشت و بر همان جای اوّل نشست و باز منصور آن را دور کرد.

و این کار چند مرتبه تکرار شد تا آن که منصور به خشم آمد، در همان حال ، امام جعفر صادق علیه السلام وارد شد.

منصور گفت : یاابن رسول اللّه ! خداوند متعال برای چه مگس را آفریده است ؟

حضرت در پاسخ فرمود: برای آن که به وسیله آن ، جبّاران را ذلیل و متواضع گرداند.(3)
 


4. مرحوم نراقی در کتاب ارزشمند خود آورده است :

شخصی نزد امام جعفر صادق علیه السلام حضور یافت ؛ و عرضه داشت : یاابن رسول اللّه ! پدرم پیر و ضعیف گشته است به طوری که همانند بچّه کوچک باید در خدمت او باشم ؛ و نیز او را برای قضاء حاجت بغل می کنم .

حضرت فرمود: چنانچه توان داشته باشی باید این کار را ادامه دهی ؛ و نیز باید با کمال ملاطفت و مهربانی برایش لقمه بگیری و دهانش بگذاری .

و انجام این امور فردای قیامت ، راه ورود به بهشت را برایت آسان می گرداند.(4)
 


5. صفوان جمّال حکاین کند:

روزی در خدمت آن حضرت بودم ، که فرمود: ای صفوان ! آیا تعداد سفیران و پیامبرانی را که خداوند متعال برای هدایت بندگان ؛ مبعوث گردانیده است ، می دانی ؟

عرض کردم : خیر، نمی دانم .

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر بر انگیخت و به همان تعداد نیز وصیّ و جانشین منصوب و معرّفی کرده ، که تمامی آن ها اهل صدق حدیث و ادای امانت و زاهد در امور دنیا بوده اند.

سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: خداوند متعال پیغمبری بهتر و با فضیلت تر از حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله نفرستاد.
و نیز جانشینی بهتر و با فضیلت تر از جانشین آن بزرگوار یعنی ؛ حضرت امیرالمؤ منین امام علیّ بن ابی طالب علیه السلام معرّفی نکرده است .(5)
1- مستدرک الوسائل : ج 12، ص 172، ح 15.
2- کافی : ج 5، ص 76، بحارالا نوار: ج 47، ص 57، وافی : ج 17، ص 30 و 36.
3- کشف الغمّة : ج 2، ص 373.
4- جامع السّعادات : ج 2، ص 265.
5- بحارالا نوار: ج 16، ص 352، به نقل از اختصاص شیخ مفید.


نظرات شما ()

نویسنده: موسی مباشری پنج شنبه 91 شهریور 23   ساعت 8:12 صبح


آثار علمی صادق آل محمد (علیهم السلام)


1 - نامه امام به نجاشی والی اهواز که به نام رساله عبد الله بن نجاشی شهرت دارد.


نجاشی مؤلف رجال گوید که وی به جز این رساله، تصنیف دیگری از امام صادق (ع) ندیده است. اما می‏توان نظر نجاشی را چنین توجیه کرد که این تنها اثری است که به دست امام صادق (ع) تدوین شده و باقی آثار از جمله چیزهایی است که توسط راویان آن حضرت جمع آوری شده است.


2 - رساله‏ای از آن حضرت که صدوق در کتاب خصال آن را ذکر کرده و سندش را از اعمش به امام صادق رسانیده است.


این نامه حاوی احکام اسلامی از قبیل وضو و غسل و انواع آنها و نماز و اقسام آن و زکات، زکات مال و زکات فطره، و حیض و صیام و حج و جهاد و نکاح و طلاق، صلوات بر پیامبر (ص) و دوستی اولیای خدا و برائت از دشمنان خدا و نیکی به پدر و مادر و حکم متعه ازدواج و حج و احکام اولاد و کردار بندگان و جبر و تفویض و حکم کودکان و عصمت پیامبران و ائمه و مخلوق بودن قرآن و وجوب امر به معروف و نهی از منکر و معنای ایمان و عذاب قبر و بعث و تکبیر در عید فطر و قربان و احکام زنی که وضع حمل کرده و احکام خوردنیها و نوشیدنیها و صید ماهی و قربانی و گناهان کبیره و مسائلی از این قبیل، می‏باشد.


3 - کتابی در توحید که به خاطر نام روایتگر آن توحید مفضل نام دارد.


این کتاب در رد دهریون و اثبات خداوند جزو بهترین کتابها به شمار می‏رود و تمام آن در ضمن بحار الانوار موجود است. همچنین این کتاب به صورت جداگانه با چاپ سنگی در مصر به چاپ رسیده است. و بنابر آنچه در مجله المقتبس خوانده‏ام این کتاب در استانبول هم به چاپ رسیده که هنوز آن را ندیده‏ام.


4 - کتاب اهلیلجة


 این کتاب هم به وسیله مفضل بن عمر روایت‏شده و در ضمن بحار الانوار موجود است. در مقدمه بحار آمده است که سیاق کتابهای توحید (مفضل) و اهلیلجة بر صحت آنها دلالت دارد.


سید علی بن طاوس در کشف المحجة لثمرة المهجه در آنجا که فرزندش را سفارش می‏کند، گوید: به کتاب مفضل بن عمر که امام صادق (ع) آن را بر وی املا فرموده بنگر که درباره آثار و پدیده‏هایی است که خداوند آفریده است. و نیز کتاب اهلیلجة را بخوان که کتاب بس پرارزشی است.


اما در فهرست ابن ندیم آمده است: نویسنده کتاب اهلیلجة معلوم نیست و گویند آن را امام صادق (ع) نوشته است اما این محال است. اما ابن ندیم درباره علت محال بودن این امر هیچ دلیلی نیاورده است.


5 - کتاب مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة که منسوب به امام صادق (ع) است.


این کتاب همراه با کتاب جامع الاخبار چاپ شده است. اما مجلسی در مقدمه بحار درباره آن گفته است: در این کتاب مطالبی آمده که خواننده خردمند و مطلع را با تردید مواجه می‏کند. اسلوب این کتاب شبیه دیگر سخنان و آثار ائمه (ع) نیست و الله یعلم. مؤلف کتاب وسایل در پایان کتاب هدایة گوید: از جمله کتابهایی که بر ما ثابت است که قابل اعتماد نیست و از آنها نقل نکردیم کتاب مصباح الشریعة منسوب به امام صادق (ع) است. زیرا سند آن ثابت‏شده نیست و در آن سخنانی آمده که مخالف با تواتر است.


صاحب ریاض العلما نیز به هنگام ذکر کتابهای مجهول و ناشناخته می‏نویسد: مصباح الشریعة در اخبار و مواعظ کتابی معروف و متداول است. . . . بلکه این کتاب از تالیفات یکی از صوفیان است. اما ابن طاوس و ظاهر عبارت سید علی بن طاوس در کتاب امان الاحظار نشان می‏دهد که وی بر این کتاب اعتماد داشته است. زیرا در آنجا می‏گوید: از جمله کتابهایی که باید با مسافر همراه باشد کتاب اهلیلجة است. این کتاب حاوی مناظره امام صادق (ع) با طبیبی هندی است که درباره شناخت‏خداوند جل جلاله به طرزی عجیب و بدیهی استدلال شده به طوری که آن طبیب هندی پس از این مناظره به الوهیت و یگانگی خداوند اقرار کرده است. همچنین کتاب مفضل بن عمر که از امام صادق (ع) روایت کرده و در زمینه وجوه حکمت در خلقت گیتی و آشکار کردن اسرار آن است، باید همراه مسافر باشد. این کتاب در نوع خود بسیار شگفت‏آور است. و نیز کتاب مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة از امام صادق (ع) باید با مسافر باشد. این کتاب درباره سلوک به سوی خداوند و توجه به او و دستیابی به اسراری که در آن نهفته است، بس لطیف و گرانقدر است.


کفعمی در مجموع الغرائب روایات بسیاری را با لفظ قال الصادق از مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة نقل کرده است. شهید ثانی در کشف الریبة و نیز در منیة المرید و مسکن الفواد و اسرار الصلاة روایاتی از مصباح الشریعة نقل کرده و آنها را قاطعانه به امام صادق (ع) نسبت داده و در پایان برخی از آنها آورده است: آنچه گفته شد تماما از کلام امام صادق (ع) بود. سید حسین قزوینی در کتاب جامع الشرایع، به هنگام ذکر مآخذ کتاب، گوید: مصباح الشریعة به شهادت شارح فاضل شهید ثانی و سید بن طاوس و مولانا محسن کاشانی و عده‏ای دیگر منسوب به امام صادق (ع) است. بنابراین، پس از تایید اینان جایی برای تشکیک و تردید در این کتاب باقی نمی‏ماند.


6 - رساله آن حضرت خطاب به یارانش.


کلینی این رساله را در آغاز روضة کافی به سند خود از اسماعیل بن جابر از ابو عبد الله (ع) نقل کرده است: امام صادق (ع) این رساله را برای اصحاب خود مرقوم داشت و به آنها دستور داد که آن را به یکدیگر درس دهند و در آن نظر کنند و آن را فراموش نکنند و بدان عمل کنند. اصحاب نیز این رساله را در جایگاه عبادت خود در خانه‏هاشان گذارده بودند و چون از کار فراغ می‏یافتند آن را می‏خواندند.


کلینی در همان کتاب به سند خود از اسماعیل بن مخلد سراج نقل کرده که گفت: این نامه از طرف امام صادق (ع) خطاب به اصحابش ابلاغ گردید، آغاز این نامه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد، از پروردگارتان عافیت طلب کنید». آنگاه تمام نامه را ذکر کرده است. همچنین قسمتی از آغاز این نامه در تحف العقول تحت عنوان رساله امام به گروهی از پیروان و یارانش، ذکر شده است.


7 - رساله امام به پیروان شیوه رای و قیاس.


8 - رساله آن حضرت درباره غنایم و وجوب خمس در آنها.


در تحف العقول این قسمت و تا بخش شانزدهم از این رساله، نقل شده است.


9 - سفارش امام صادق (ع) به عبد الله بن جندب.


10 - سفارش آن حضرت به ابو جعفر محمد بن نعمان احول.


11 - رساله‏ای که برخی از شیعیان آن را نثر الدرر نامیده‏اند.


12 - سخنان آن حضرت در وصف محبت اهل بیت و توحید و ایمان و اسلام و کفر و فسق.


13 - رساله آن حضرت درباره وجوه معیشت و کسب و کار بندگان و وجوه اخراج اموال.


امام (ع) این نامه را در پاسخ کسی که از وی درباره جهات معیشت‏بندگان که در آنها کسب و کار و معامله بین یکدیگر انجام می‏دهند و نیز وجوه نفقات پرسیده بود، نوشت.


14 - رساله آن حضرت در احتجاج بر صوفیه که آن حضرت را از طلب رزق و روزی نهی می‏کردند.


15 - گفتار آن حضرت درباره خلقت انسان و ترکیب او.


16 - کلمات قصار آن حضرت.


ما برگزیده‏ای از این سخنان را که در تحف العقول نقل شده، در بخش حکم و آداب آن حضرت ذکر خواهیم کرد. در این باره، کتابهای دیگری از امام صادق (ع) موجود است که اصحاب آن حضرت بر اساس آنچه که از وی روایت‏شده، گرد آورده‏اند. از این رو منتسب ساختن کتب مزبور به امام صادق (ع) صحیح به نظر می‏رسد. چرا که املا خود یکی از طرق تالیف است. نجاشی در کتاب خود، نام پنج کتاب از این قبیل را یاد می‏کند و نحوه دستیابی خود را بدانها تذکر می‏دهد. البته بعید نیست که برخی از کتابهایی که نجاشی نام برده با آنچه قبلا یاد شد، تداخل پیدا کند. این کتابها عبارتند از:


الف: نسخه‏ای که نجاشی به هنگام ذکر زندگانی محمد بن میمون زعفرانی از آن یاد کرده است. وی درباره محمد بن میمون گوید: او از اهل سنت است و فقط یک روایت از امام صادق (ع) نقل کرده است.


ب. روایتی که فضیل بن عیاض از امام صادق (ع) نقل کرده است. نجاشی در شرح زندگانی فضیل گوید: او از مردم بصره و از ثقات اهل سنت‏بود و از امام صادق (ع) یک روایت نقل کرده است.


ج. نسخه‏ای که عبد الله بن ابی اویس بن مالک بن عامر اصبحی همپیمان بنی تمیم بن مرة بن ابو اویس، از آن حضرت نقل کرده است. نجاشی درباره او گوید: او نسخه‏ای از امام جعفر بن محمد (ع) روایت کرده است.


د. نسخه‏ای که ابراهیم بن رجاء شیبانی نقل کرده است. نجاشی گوید: وی از امام جعفر صادق (ع) نسخه‏ای روایت کرده است.


ه. نسخه‏ای که سفیان بن عینیة بن ابی عمران هلالی نقل کرده است. نجاشی گوید: او نسخه‏ای از امام جعفر بن محمد روایت کرده است.


و. کتابی که جعفر بن بشیر بجلی روایت کرده است. شیخ طوسی در الفهرست گوید: جعفر کتابی دارد که منسوب به امام صادق (ع) به روایت علی بن موسی الرضا (ع) می‏باشد.


ز. مجموعه رسایل آن حضرت که جابر بن حیان کوفی آن را روایت کرده است. یافعی در کتاب مرآة الجنان گوید: امام صادق (ع) در علوم یکتاشناسی و غیر آن سخنان ارزشمندی دارد. و شاگرد او، جابر بن حیان، کتابی در هزار برگ تالیف کرده که رسایل آن حضرت را که حدود پانصد رساله است، در برمی‏گیرد.


نگارنده: هیچیک از بزرگان شیعه، که درباره رجال شیعه و اصحاب ائمه کتابها نوشته‏اند مانند شیخ طوسی و نجاشی و معاصران و پیشینیان و متاخران از آنها، درباره اینکه جابر بن حیان از شاگردان یا اصحاب امام صادق (ع) بوده است، سخنی نگفته‏اند. حال آنکه اینان در مذهب خود از دیگران آگاهتر هستند. البته در فهرست ابن ندیم گفته شده است: شیعیان گویند که جابر بن حیان یکی از بزرگان شیعه و ابواب آنان بوده است. ابن ندیم در ادامه گوید: «شیعیان گمان می‏کنند که جابر از اصحاب امام صادق (ع) بوده است. . . و سپس گفته است: جابر کتابهایی در مذاهب شیعه دارد که آنها را در جای خود یاد خواهم کرد». البته تفصیل مطلب به هنگام شرح زندگانی جابر نقل خواهد شد. این مطلبی بود که ما در آغاز آن را نوشته بودیم، اما بعدا بر ما ثابت‏شد که جابر بن حیان در زمره شاگردان امام صادق (ع) جای داشته است.


ک. تقسیم الرؤیا، در کشف الظنون است که تقسیم الرؤیا از تالیفات امام جعفر صادق (ع) است. در الذریعة آمده است که ما سندی مبنی بر این که این کتاب به کس دیگری جز امام صادق (ع) منسوب باشد پیدا نکردیم. اما ظاهرا می‏توان گفت که این کتاب تالیف یکی از شیعیان به استناد روایات امام صادق (ع) است.


آنچه گفته شد مربوط به کتابهایی بود که تا کنون تدوین گردیده و به نامهای خاصی شناخته شده است. وگرنه آنچه دانشمندان از آن حضرت در شاخه‏های گوناگون علمی همچون کلام و توحید و سایر اصول دین و فقه و اصول فقه و طب و مناظره و حکمت و موعظه و آداب و غیره نقل کردند، آن چنان فراوان و بسیار است که نمی‏توان آنها را برشمرد. و برای آگاهی از آنها باید به کتابهای حدیثی که متکفل جمع‏آوری سخنان آن حضرت شده‏اند، رجوع کرد.


نظرات شما ()

نویسنده: موسی مباشری پنج شنبه 91 شهریور 23   ساعت 8:12 صبح


سیره امام صادق (علیه ‏السلام) در رفتار با اصحاب


 



دوران 34 ساله امامت امام‏جعفرصادق (علیه‏السلام) فرصتی طلایی بود تا تشنه‏کامانِ معارفِ نابِ الهی را از سرچشمه زلال وحی سیراب سازد و در این خلال، برخوردهای آن حضرت با گروه‏های دگر اندیش سازنده و آموزنده بود. هنگامی که مفضل علیه زندیقی، عتاب‏آمیز صحبت کرد، آن زندیق نتوانست تعجب خود را پنهان کند و گفت گمان نمی‏برم شما از حلقه شاگردان جعفر صادق باشید چه این‏که ایشان رفتاری بس ملایم‏تر و خوشایندتر از این جوش و خروش شما دارد. «عنوان بصری» می‏گوید، من از محضر مالک‏بن‏انس دانش فرا می‏گرفتم و بنا را بر آن گذاشتم که از محضر جعفربن‏محمد(علیه‏السلام) نیز دانش فرا بگیرم و بعد از اجازه بر او وارد شدم و گفتم: السلام علی الشریف و او در جوابم فرمود: أدخل علی برکة اللّه!


آن حضرت که با زنادقه و مخالفان این نوع برخورد کریمانه را دارد، به یقین با اصحاب و شاگردان خاص خویش، رفتاری والاتر از این خواهد داشت. او سال‏ها بر کرسی درس و منبر پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله) قرار گرفت و هزاران شاگرد را در مکتب خود تربیت کرد.


سلوک علمی امام‏صادق (علیه‏السلام) طی این سی‏وچند سال، برخورد شایسته یک استاد را با شاگردان خود به زیباترین وجه ترسیم می‏کند و ما در این مجال کوتاه به چند عنوان مختصر اشاره می‏کنیم:


 


الف: تشویق و تکریم شاگردان شایسته


 


تاریخ پربار زندگی امام‏صادق (علیه‏السلام) نشان می‏دهد که آن حضرت، چه در حضور و چه در غیاب یاران و شاگردان شایسته خود، نسبت به آنان، تعبیرات زیبایی دارد که نشانگر تشویقِ آن‏ها و احترام به آنان است. نمونه چند رفتار احترام‏آمیز آن حضرت در حق شاگردان ایشان، ذکر می‏شود.


 


1ـ ابان محمدبن ‏ابان ‏بن‏ تغلب


 


ابان می‏گوید: از پدرم شنیدم که می‏گفت: به اتفاق پدرم ابان تغلب خدمت امام‏صادق (علیه‏السلام) رسیدیم. همین‏که نگاه امام به پدرم افتاد، دستور داد بالش برای پدرم نهادند و با پدرم مصافحه و معانقه کرد و به او خوشامد گفت.2


 


2ـ فضیل ‏بن ‏یسار


 


هر گاه امام فضیل بن یسار را می‏دید می‏فرمود: هر کس که دوست دارد به سوی مردی از اهل بهشت نظر کند به فضیل نگاه کند. و می‏فرمود: فضیل از اصحاب پدر من است و من دوست می‏دارم کسی را که دوست بدارد یاران پدرش را.3


 


3ـ هشام بن ‏محمد


 


امام (علیه‏السلام) نسبت به هشام‏بن‏محمدالسائب‏الکلبی بسیار عنایت داشت به‏گونه‏ای که هر گاه بر حضرت وارد می‏شد، امام‏صادق (علیه‏السلام) او را نزد خود می‏نشاند و با او با گشاده‏رویی و نشاط سخن می‏گفت.4


 


4ـ حمران بن‏اعین


 


بکیر بن‏اعین در ایام حج بر امام‏صادق (علیه‏السلام) وارد شد، حضرت سراغ حمران را از او گرفت، بکیر گفت: امسال نتوانست به حج بیاید؛ با آن‏که شوق زیادی داشت که به حضور شما نیز شرفیاب شود، اما به شما سلام رساند. حضرت فرمود: بر تو و او، سلام باد... حمرانْ مؤمن و از اهل بهشت است.5


 


5ـ هشام بن الحکم


 


هشام آن‏چنان نزد امام موقعیت ممتازی داشت که گاهی بزرگان دیگر بر او رشک می‏بردند. در منی حضرت صادق(علیه‏السلام) و افرادی چون حمران، قیس، صر و یونس و... حضور داشتند که هشام بر آن‏ها وارد شد، امام‏صادق(علیه‏السلام) او را بر همگان مقدّم داشت. حضرت دریافت که احترام به هشام بر حضار گران آمده است؛ لذا فرمود: هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده6.


 


ب: اُنس با شاگردان


 


منظور از انس با شاگردان، مراوده، دیدوبازدید و شرکت در مجالس آن‏ها است. به‏این معنی که آن حضرت دیدار با ایشان را دوست می‏داشته و دوری آنان باعث دلتنگی حضرت می‏شده است.


غبسه می‏گوید: از امام‏صادق(علیه‏السلام) شنیدم که می‏فرمود: من از دست مردم مدینه و تنهایی خودم به خدا شکایت می‏کنم تا این‏که شما بر ما وارد شوید و از ورود شما شادمان می‏شوم و ای کاش این طاغیه ـ منصور دوانیقی ـ مرا آزاد می‏گذاشت که خانه‏ای بگیرم و در آن سکونت کنم و شما را نیز همراه خود در آن جای دهم.7 و یا خطاب به ابوحمزه می‏گفت: إنّی لأستریح اذا رأیتک8 ای ابوحمزه از دیدار شما آرام می‏شوم. و یا زمانی که عقبة‏بن‏خالد، معلی‏بن‏خنیس و عثمان بن عمران بر حضرت امام‏صادق (علیه‏السلام) وارد شدند، حضرت فرمود: خوش آمدید، خوش آمدید؛ ای کسانی که ما را دوست دارند و ما آن‏ها را دوست داریم. و سپس فرمود: جَعلکم اللّه مَعَنا فی الدُّنیا و آلاخرة.9


 


ج: میدان‏دادن برای سخن‏گفتن


 


گاهی اصحاب و شاگردان امام‏صادق(علیه‏السلام) در محضر شریف آن امام همام، لب به سخن نمی‏گشودند؛ نخست به این دلیل که هیبت معنوی امام جرأت سخن گفتن در محضر ایشان را از حاضرین سلب می‏کرد، دیگر این‏که سخن گفتن در محضر ایشان را نوعی خلاف نزاکت به حساب می‏آوردند. در چنین اوضاع و احوالی حضرت خودش دستور به مناظره می‏دادند و راضی نمی‏شدند که هیبت ایشان و ادب دوستان، از کسی سلب جرأت نماید. لذا در محفلی که مناظره و گفتگو بود، دیدند حمران بن اعین ساکت است. حضرت سؤال کردند که چرا سخن نمی‏گویی؟ حمران گفت: سرور من، سوگند یاده کرده‏ام که در مجلسی که شما حضور دارید به خود اجازه سخن گفتن ندهم. حضرت فرمودند: من به تو اجازه دادم، حال سخن بگو.10


 


د: تقدیر از تلاش‏های علمی


 


همه شاگردان آن حضرت در راه حفظ آثار اهل‏بیت (علیهم‏السلام) اهتمام می‏ورزیدند، اما برخی از آن‏ها نقش بیشتری داشتند و درست به همین دلیل، امام بر خود لازم دیده است که از تلاش‏های برجسته و صادقانه آن‏ها قدردانی نماید. درباره زراره فرمود: «رحم الله زرارة بن اعین، لو لا زراره لاندرست آثار النبوة و احادیث ابی؛11 خدا رحمت کند زرارة را که اگر تلاش‏های او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم تباه می‏شد». و در حق زرارة و محمد بن مسلم و برید بن معاویة و لیث بختری فرمود: اینان از نجبا هستند و از امنای الهی به شمار می‏آیند، حلال و حرام خدا را می‏دانند و اگر اینان نبود آثار نبوت تباه می‏شد.12


جلوه دیگر تقدیر از تلاش‏های علمی؛ ارجاع مردم به شاگردان خود است که در سیره عملی امام صادق بارها دیده شده است؛


ـ به فیض بن مختار فرمود، هر وقت خواستی بر احادیث ما آگاهی یابی، سراغ آن شخص را بگیر. و با دست مبارک به زرارة بن اعین اشاره فرمود.13


ـ مردی از شام برای بحث و گفتگو نزد حضرت آمده بود، ایشان آن شخص را به حمران ارجاع داد، آن شخص گفت، من برای مناظره با شخص شما آمده‏ام نه حمران، حضرت فرمود، اگر بر ایشان ظفر یافتی، گویا بر من غالب شده‏ای. بعد از ختم مناظره، حضرت از مرد شامی سؤال کرد که حمران را چگونه یافتی؟ گفت: بسیار حاذق و ماهر بود. هر آن‏چه که پرسیدم، به‏خوبی جواب گفت.14


ـ عبدالله بن یعفور می‏گوید: از حضرت سؤال کردم که گاهی سؤالی پیش می‏آید و ما به شما دسترسی نداریم، در این‏گونه مواقع چه کنیم؟ حضرت فرمود: چرا نزد محمد بن مسلم نمی‏روی، زیرا که او از پدرم علم و دانش فراگرفته و نزد او موجه بوده است.


 


ه : راهنمایی و تذکر


 


انسان غیرمعصوم هرچه دانش داشته باشد و تلاش‏های علمی صادقانه صورت داده باشد باز هم بی‏نیاز از منبع فیض نیست که هر از گاهی رو به‏سوی او آورد و نقاط قوت خود را از زبان او بشنود و بر ضعف‏های خود وقوف یابد تا در صدد رفع آن‏ها برآید. حضرت امام‏صادق(علیه‏السلام) با هدف توانمندساختن شاگردان، نقاط ضعف و قوت آنان را گوشزد می‏کرد. به حمران می‏گفت: در بحث، سخنی را دنبال می‏کنی و به نتیجه می‏رسانی. به هشام بن سالم فرمود: می‏خواهی بحث را دنبال کنی و به نتیجه برسانی اما توانایی نداری. به احول فرمود: در بحث و مناظره قیاس بسیار می‏آوری و باطل را به باطل جواب می‏دهی. به قیس فرمود: در گفتگو به حق نزدیک می‏شوی اما از اخبار و احادیث نبوی فاصله می‏گیری و حق را به باطل می‏آمیزی، اما بدان که سخن حق هر چند کم باشد تو را از باطل، بسیار بی‏نیاز خواهد کرد. به هشام بن‏حکم فرمود: تو در بحث پیش می‏روی همین‏که می‏خواهی به زمین بخوری دوباره پرواز می‏کنی و کسی همانند تو باید با مردم سخن بگوید. از لغزش بپرهیز که امداد و شفاعتْ یاریگر تو خواهد بود.15


 


و: ابراز خشم از اسائه ادب به شاگردان


 


کسانی از کوفه به محضر شریف حضرت رسیدند و از کسانی چون برید و زرارة و محمد بن مسلم عیب‏جویی کردند، حضرت به آن‏ها فرمود: ای گروه عیب‏جو و هرکس که همفکر شما ماست! خدا روح شما را پاک نگرداند. شما از کسانی عیب می‏گویید که امین خدا بر حلال و حرام دین شما هستند. آنان ستارگان شیعیانم هستند، چه زنده باشند چه مرده. اینان یاد پدرم را زنده کرده‏اند. راوی می‏گوید: سپس حضرت از شدت ناراحتی گریه کردند و آن‏گاه اضافه کردند: آنان کسانی هستند که مشمول صلوات و رحمت خداوند می‏باشند، چه زنده باشند و چه مرده و آنان «برید عجل»، «زرارة»، «ابوبصیر» و «محمدبن‏مسلم» هستند.16


 


ز: تأثر از فوت یاران و طلب آمرزش


 


زمانی که خبر رحلت ابان بن تغلب به حضرت رسید، بر او رحمت فرستاد و سوگند یاد کرد که مرگ ابان دل مرا به درد آورده است.17 در فوت یونس بن ضبیان فرمود: رحمه الله و بنی له بیتا فی‏الجنة کان والله مأمونا علی‏الحدیث.18


 


ح: زیارت قبر یاران


 


عبدالملک‏بن‏اعین شیبانی کوفی، یکی از یاران باوفا و از شاگردان امام‏صادق (علیه‏السلام) بود که در نزد امام قرب و احترام فراوان داشت. ایشان در مدینه از دنیا رفت، حضرت در حق ایشان دعا کرد: خدایا! او را در روز قیامت جزو ثقل محمد (صلی‏الله‏علیه‏وآله) قرار ده، چه این‏که او در نزد ما از بهترین بندگانت بود. سپس با جمعی دیگر به زیارت قبر او رفت و در کنار تربتش بر او رحمت فرستاد.19


 


پی‏ نوشت‏ها:


 


1ـ جواد فاضل، معصوم هفتم و هشتم، ص 94.


2ـ رجال نجاشی، ص 8.


3ـ سفینة البحار، ج 2، ص 370.


4ـ منتهی الامال، ج 2، ص 179.


5ـ اختصاص مفید، ص 192.


6ـ سفینة البحار، ج 2، ص 719.


7ـ همان، ص 21.


8ـ شاگردان مکتب ائمه، ص 100.


9ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 247.


10ـ سفینة‏البحار، ج 1، ص 334.


11ـ اختصاص مفید، ص 61.


12ـ تنقیح المقال، ج 1، ص 165.


13ـ منتهی الامال، ج 2، ص 171.


14ـ همان، ص 170.


15ـ ارشاد مفید، ص 262.


16ـ تنقیح المقال، ج 1، ص 165.


17ـ معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 25.


18ـ منتهی الامال، ج 2، ص 180.


19ـ جامع الرواة، ج 1، ص 519.


 




نظرات شما ()

نویسنده: موسی مباشری پنج شنبه 91 شهریور 23   ساعت 8:12 صبح

زندگینامه امام جعفر صادق(ع)


امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال 80 هجری، معروف به سال قحطی، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینی، ولادت آن حضرت در سال 83 هجری اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح ‏تر می‏داند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع برای ما نقل کرده، روایت نخست، سال 80 هجری، صحیح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزی از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتی نیمه ماه رجب سال 148 هجری روی داده است. با این حساب می‏توان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزی و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار می‏آید و نیز بقیه مدتی است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.


 


کنیه مادر امام (ع) را ام فروه گفته ‏اند. برخی نیز کنیه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قریبه یا فاطمه ذکر کرده‏اند.


 


کنیه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و این کنیه از دیگر کنیه ‏های وی معروف‏تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گوید: برخی کنیه آن حضرت را ابو اسماعیل دانسته ‏اند. ابن شهر آشوب نیز در کتاب مناقب می‏گوید: آن حضرت مکنی به ابو عبد الله و ابو اسماعیل و کنیه خاص وی ابو موسی بوده است.


 


  لقب امام صادق (ع)


   آن حضرت القاب چندی داشت که مشهورترین آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا که وی در بیان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند. 


 


  فضایل امام جعفر صادق (ع)


مناقب آن حضرت بسیار است که به اقتصار از آنها یاد می‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.


 


شیخ مفید در ارشاد می‏نویسد: علومی که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏ای است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر می‏رسد.


 


بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: “شیعه جعفری”. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:


 


یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148   –   83 هجری) ، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و  …   صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.


 


 امام و فقه اسلامی


ـ فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.


 


ـ در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.


 


 ـ حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعیان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.


 


آثار امام صادق (ع)


غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.


 


      1-   از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است  که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.


 


        2- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .


 


       3- کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.


 


      4- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.


 


      5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.


 


       6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.


 


      7-  رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.


 


      8-  بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.


 


      9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.


 


     10-  چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌  که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.


 


  #   همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة) : مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام)  در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) منتشر کرده است.


نظرات شما ()

نویسنده: موسی مباشری سه شنبه 91 شهریور 21   ساعت 4:42 عصر

استراتژی زیبای امام صادق علیه السلام

تقیه

امام جعفربن محمد علیهماالسلام در مواجهه با خلفای جور مخصوصا منصور عباسی دو نوع برخورد داشت که کاملا در مقابل هم بنظر می رسد. «امام گاهی با لحن نرم و بطور ملایم با وی سخن گفته و در مقام تبرئه خویش برآمده و گاهی هم بی آنکه اقرار و اعترافی کند با شدت و تندی با آنان برخورد کرده است.

 

« امام در عین حالیکه در برخی موارد خیلی ملایم و ملتمسانه صحبت می کند؛ مثلا آنجا که به منصور می فرماید: به خدا سوگند من این کار را نکرده ام و آنرا جایز نمی دانم و به آن عقیده ندارم و در همه حال اطاعت شما را لازم می دانم؛ من پیر شده و ضعیف و ناتوان گشته ام؛ می خواهی مرا در برخی از زندانهایت باز داشت کن تا مرگ من فرا رسد که چندان دور نیست.

حقیقت این برخورد دوگانه آن هم از سوی امام معصوم با منصور چیست؟

 وظیفه امروزِ شیعیان امام صادق باید کدام شیوه رفتاری از این دو باشد؟

در مورد دیگر به منصور پیغام می فرستد: اگر دست از اذیت و آزار ما نکشی هر روز پنج نوبت تو را نفرین می کنم. و نظایر این برخوردهای متفاوت...» .

حقیقت این برخورد دوگانه آن هم از سوی امام معصوم با منصور چیست؟ و  وظیفه امروزِ شیعیان امام صادق باید کدام شیوه رفتاری از این دو باشد؟ در این مقاله به قدر توان و فرصت به این نکته پرداخته شده است؛ هر چند برای پاسخ این سئوال مجالی بیش از این نیاز است.[1]

الف. اصل تقیه

یکی از اصول مهم عقیدتی شیعه تقیه است.  شیخ مفید رحمه الله گوید: «تقیّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پنهانکاری با مخالفان حق و پشتیبانی کردن از آنان در آنچه ضرر دین و دنیا را در پی دارد. هرگاه به «ضرورت تقیّه» ظنّ قوی پیدا کنیم، تقیّه واجب است و هرگاه ندانیم یا ظنّ قوی نداشته باشیم که آشکار گردیدن و نمودن حق ضروری است، تقیّه واجب نیست.(2)

تقیه

«شیعه در مورد تقیه به ادله چهارگانه استناد دارد. از قرآن به عنوان نمونه:    لا یتخذالمومنون الکافرین أولیاء... إلّا أن تتقوا منهم تقه...افراد با ایمان نباید بجای مومنان کافران رادوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد؛ مگر اینکه از آنها تقیه کنید( و بخاطر هدفهای مهمتری کتمان نمائید).[3] خدای تعالی مطابق این آیه اجازه می دهد که مومنان به هنگام خوف بر جان خود و در مورد تقیه و ترس از شر و آسیب کافران تظاهر به دوستی آنان کنند تا بدین وسیله از خطر برهند... عقل هم بطور قطع حکم می کند که انسان در مواقع خطر تا اندازه که می تواند باید جان و مالش را از خطر نابودی حفظ کند و خویشتن را از مهلکه نیندازد.» [4] امام جعفر صادق علیه السلام چون در فشار سیاسی عجیبی قرار داشتند و زیر ذره بین مأمورین حکومتی بسر می بردند در بسیاری از زمانها مجبور به تقیه می شدند. «تقیه در عصر امام جعفر صادق علیه السلام شروع نشده بلکه در روزگاران پیشتر هم وجود داشته است. حضرت امیرالمومنین علیه السلام بخش اعظم عمر خود را در تقیه گذرانده است.» [5] امام نه تنها عملا خود این سیره را داشتند که به شیعیان نیز توصیه می نمودند تا در برابر دستگاه جور تقیه نمایند. ایشان به یاران سفارش اکید داشتند که نه در گفتار و نه در رفتار عقیده خود را ابراز ننمایند.

امام جعفر صادق علیه السلام چون در فشار سیاسی عجیبی قرار داشتند و زیر ذره بین مأمورین حکومتی بسر می بردند در بسیاری از زمانها مجبور به تقیه می شدند.

 «در دوران امامت امام صادق علیه السلام تنها در دهه سوم قرن هجری آزادی نسبی وجود داشت که حتی در همان دهه نیز فعالیت های آن حضرت و شیعیان تحت کنترل بود، اما پیش از آن در دوران امویان و پس از آن به وسیله منصور عباسی شدیدترین فشارها علیه شیعیان اعمال می شد به طوری که جرأت هر گونه ابراز وجودی از آنها سلب شده بود...اصحاب امام به منظور صیانت خود از گزند منصور مجبور بودند به طور کامل تقیه نموده و  مواظب باشند تا کوچکترین بی احتیاطی از آنان سر نزند... تأکیدهای مکرر امام صادق علیه السلام بر تقیه خود دلیل آشکاری بر وجود چنین فشار سیاسی بود. خطر هجوم بر شیعه چنان نزدیک بود که امام برای حفظ آنان ترک تقیه را مساوی ترک نماز اعلام فرمود؛ از جمله امام به معلّی بن خُنیس که به دست حاکمان زمان خود کشته شد؛ فرمود: یا معلّی! اکتم امرنا و لا تذعه... ای معلا! اسرار ما را پنهان بدار و آن را به همه کس نگو خداوند کسی را که اسرار ما را پنهان داشته و آن را برملا نسازد، در دنیا عزیز می دارد. به هر حال روایاتی وجود دارد حاکی از این که شدت فشار به قدری بود که حتی شیعیان بدون اعتنا به همدیگر از کنار هم رد می شدند. در روایت دیگری درباره جاسوسان ابوجعفر منصور آمده: منصور در مدینه جاسوسانی داشت و آنها کسانی را که با شیعیان جعفر رفت و آمد داشتند گردن می زدند. [6] با توجه به نقل این روایات در جایی که حکومت وقت به شیعیان بلکه آنان که با شیعیان در ارتباط بودند هر چند خود شیعه نبودند اینگونه در خطر بودند تکلیف رهبر و امام شیعیان روشن است.

ب. عدم تعادل رفتاری خلفای جور با امام

امام جعفر صادق(ع)

 این عدم تعادل روحی بویژه درمورد منصور وارد شده است.«منصور هر چند که به نام خلیفه و سلطان بر سرزمینهای اسلامی پنجه انداخته است ولی خود می داند که صاحب بر حق این مقام، حضرت جعفر صادق علیه السلام است که دارای هر نوع فضیلتی می باشد و نیز می داند که اگر امام جعفر صادق علیه السلام بخواهد برای به دست آوردن حکومت به پا خیزد، او را توان مقاومت و ایستادگی در برابر امام نیست، از این رو می بینیم گاهی از تندگوئی ها و طعنه های امام چشم می پوشد چون نمی خواهد به نزاع و مشاجره ادامه دهد تا سرانجام امام تصمیم به مقاومت و مبارزه جدی بگیرد. اما شدت علاقه منصور به حکومت و سلطنت که چشم او را کور و گوشش را کر کرده بود گاهی او را وا می داشت که نسبت به امام اهانت و اسائه ادب کند و حتی قصد ریختن خون آن حضرت را نماید. بنابراین هنگامی که امام احساس می کرد موقعیت نخستین است حق را به کمال و تمام آشکار می کرد. ولی موقعی که می دید منصور سر مست حکومت و جاه و مقام است برای دفع خطر و پیشگیری از تجاوزات او نرمش نشان می داد.» (7)

 

پی نوشت ها:

1.صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام، علامه مظفر، ترجمه سید ابراهیم سیدعلوی،انتشارات قلم، چاپ اول، ص189

2.شرح عقائد الصدوق، شیخ مفید، ص 241

3.آیه 28 سوره آل عمران، ترجمه آیت الله مکارم

4.صفحاتی از زندگانی امام صادق، مظفر،ص154 و155

5.همان،ص156

6.حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،صص359 و 360

7.صفحاتی از زندگانی امام صادق، مظفر،ص189 و190

 


نظرات شما ()

<      1   2      
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
امام جعفر صادق
حضرت امام جعفر صادق (ع)
میلاد پیامبر اکرم ص
زندگینامه حضرت امام صادق(ع)
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
7632 :مجموع بازدیدها
11 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز
درباره خودم
حضرت امام جعفر صادق (ع)
لوگوی خودم
حضرت امام جعفر صادق (ع)
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
زندگینامه امام صادق (ع)
سیره امام صادق (علیه ‏السلام) در رفتار با اصحاب
پنج درس آموزنده و ارزشمند
آثار علمی صادق آل محمد (علیهم السلام)
استراتژی زیبای امام صادق علیه السلام
اشتراک